بختیاری


بختیاری

معرفی سرزمین بختیاری


نامدار بختیاری(2)

نامدار بختیاری(2)

altشفق/ در مدت ارتباطی در بین دولت فارس با بریتانیای کبیر بدلیل کشمکهایی در مورد شهر هرات که به تیره گی گرایید، محمدعلی نیز از فرصت سرگرم بودن ایرانیان بدین قضیه استفاده نمود و از فرستادن هردو خانواده اش به کرماشان پشیمان و خود نیز در موعد مقرر تسلیم نشد و خراج سالیان گذشته را براساس توافقات بعمل آمده پرداخت ننمود. این نیز سبب شد تا شاه با لشکری شش هزار نفری مجهز را به فرماندهی برادر خود سلطان میرزا بسوی او روانه نماید.  سرانجام این لشکر در منطقه چمن گاندومان مستقر شد و توانست تعدادی از سران ایل بختیاری را دستگیر و همچون گروگان به اصفهان و لورستان و خوزستان برای معتمدالدوله و منوچهرخان گرجی بفرستد. در زمستان همان سال، سلطان مراد میرزا منطقه چمن گاندومان را تخلیه نمود و نیروهای خود را به منطقه چمن مالمیر"مال امیر"(این منطقه مهم متعلق به محمدتقی خان بود) را ببرد. چیزی نگذشت که سپاه ایران بدو حمله کرد و در چندین جنگ که پانزده روز طول کشید، نتوانست ویرا شکست دهد و سرانجام محمدتقی خان ناامید شد و  علی تقی خان برادر خود را به نزد سلطان مراد میرزا برای مذاکره فرستاد. سلطان نیز بلافاصله او و هیأت همراهش را دستگیر و راهی تهران نمود. محمدتقی خان نیز چیزی برای وی نفرستاد و به منوچهرخان در شوشتر پناه برد تا در نزد سلطان مراد میرزا، برایش طلب بخشش کند و در نهایت سطان از تقصیرات وی گذشته کرد.

سرنوشت چنین بود که علی تقی خان بتواند از تهران فرار کند و به منوچهرخان در اصفهان پناه ببرد. زمانی که انگلیسیها جزیره خارک را اشغال کردند، محمدتقی نیز به فکر استقلال افتاد. اگر انگلیسیها با اسلحه و قدرت مالی از وی حمایت نمایند به پادشاهی خوزستان برسد و به همین منظور"لایارد" مهمان انگلیسی خود را به جزیره خارک فرستاد تا پیشنهادهایش را به انگلیسیان برساند. اما دولت وقت بریتانیا در پیشنهادی وی چیز مهمی را ندید که براساس منافع کشورش باشد و به همین سبب پاسخی واضح بدو ندادند. کلنل"نل" فرمانده جدید نیروهای بریتانیا در جزیره خارک، محمدتقی خان را مورد نصیحت قرارداد تا به کشمکش با دولت مرکزی ایران خاتمه دهد و حمایت خود را از محمدشاه اعلام نماید و به این گونه بود که محمدتقی خان ناامید گردید.

محمدتقی خان چندین روستا را در منطقه فریدون خریداری نمود و تعدادی از خانواده ها کوچ رو بختیاری را در آن روستاها سکونت داد. این عمل وی باب طبع منوچهرخان نبود و به عشایر تحت امر خود فرمان داد تا بدین روستاها حمله کنند و تمامی آنان را غارت نمایند. بدین گونه منوچهرخان به دشمن تبدیل شد و  به رستم خان" پیشنهاد کرد تاعلی گداخان رئیس عشیره جانگی سردسیر را به قتل برساند و تا بصورتی رسمی او را جایگزینش نماید.

محمدتقی خان دچار سختیهای فراوانی در رامهرمز گردید، زیرا وی شیخ عشیره آل خمیس را بدلیل این که نامه ای را برای سلطان مراد در مورد تصرف خوزستان و دستگیر نمودن محمدتقی خان نوشته را به قتل رساند. محمدتقی خان تنها به قتل شیخ بسند نکرد و تمام مردمان عشیره وی را نیز به مناطق کارون و هویزه تاراند و آنان نیز برای انتقام خون شیخ خود و آواره گی آنان از سوی محمدتقی خان، به رامهرمز حمله کردند و در مسیر حمله خود هرآنچه را که در سر راه آنان قرار می گرفت به تاراج می بردند. در این حمل آل خمیس، چندین عشیره رامهرمزی دیگر نیز با آنان همکاری نمودند. آن مناطقی که تحت فرمان محمدتقی خان بود و توانستند در برابر دست درازیها مقاومت کنند و آنان را ناچار نمودند تا خسارتی را که به مردم وارد کرده اند، جبران نمایند.

منوچهرخان نیز این گونه عملی را نافرمانی برشمرد و حاکمیتش را براین منطقه را تهدیدی برای خود قلمداد نمود. سپس به حکومت مرکزی پیشنهاد نمود تا خراج سالانه رامهرمز را چندبرابر نماید و سقف آن به پنج هزار تومان برسد که در سالیان قبل سه هزار تومان بود. سپس شاه را مطلع نمود که محمدتقی خان نامه ای را برای"ظل الدوله" علیرضا میرزا نوشت که چنین قصدی دارند تا او را از فرمانروائی منطقه خلع نمایند. او نیز نامه ای را بری قلعه"تل" نوشت و از محمدتقی خان خواست ده هزارتومان از آن قرضهای گذشته را پرداخت نماید، چون که چنین فکر می کرد، دارای مکنت و ثروت فراوانی است. در حالی که باستانشناس"لایارد" انگلیسی براین تأکید که محمدتقی خان دارائی نقدی آنچنانی نداشت. بلکه داراییهای وی عبارت بودند از هزار و پانصد گاومیش و پنجاه اسب اصیل و پانصد حیوان باربر و ده هزار گوسفند و بز.

محمد تقی خان این درخواست را نپذیرفت و معتمدالدوله همراه با نیروئی بسوی شوشتر روانه شد و قوات خود را در مرکز بارزگانی این منطقه مستقر نمود و بعد از این، جنگی چهل روزه به وقوع پیوست و حتی در گرماگرم نبرد، معتمدالدوله از او خواست تا خود را تسلیم نماید و در مقابل نیز او زندگی و مقامش را در نزد شاه تضمین خواهد کرد. سرانجام به توافق رسیدند و معتمدالدوله نیروهایش را از شوشتر عقب کشید و محمدتقی نیز همانگونه که سال قبل آن آمادگی را نشان داده بود که بعد از عیدنوروز خود را تسلیم نماید، محمدتقی خان به قلعه تل بازگشت و شب نیز معتمدالدوله مهمان او بود و صبح به شوشتر بازگشت و هرکدام از علی تقی خان و شفیع خان را همچون گروگان با خود برد.

اما محمدتقی خان تردید داشت و در موعد مقرر آماده نشد. سپس هردو گروگان توانستند معتمدالدوله را قانع کنند که آنان را به نزد محمدعلی بفرستد تا وی را قانع کنند و او را به مکان تعیین شده بیاورند و او هم پیشنهاد آنان را قبول و آزادشان نمود، ولی آندو نیز رفتند و باز نگشتند. بعد از این مسئله، معتمدالدله به قلعه تل حمله و آنرا به تصرف در آورد. ولی محمدتقی خان قبل ازچنین حمله ای، خانواده و اقوام و طرفدارانش را همراه با تمام دارائی که داشت از قلعه بیرون کشید و به شیخ سامر کعبی در منطقه فلاحیه پناه برد. ادامه دارد...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: - | تاريخ: دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |